نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری حقوق جزا و جرم‎شناسی دانشگاه ارومیه
2 استادیار گروه فقه و حقوق دانشگاه ارومیه
3 دانشیار گروه فقه و حقوق دانشگاه ارومیه
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
فرایند رسیدگی کیفری همواره مستلزم توصیف قوانین جنایی است و دادرس در راستای تطبیق عمل ارتکابی با قوانین موضوعه اعم از شکلی و ماهوی ناگزیر به تعیین حدود و ثغور قوانین موضوعهی مرتبط است و این فرایند حتی در روشنترین مقررات نیز جاری و ساری است، حال دررابطهبا اختیارات دادرس کیفری راجع به توصیف پدیدهی مجرمانه در سطح بینالملل دو دیدگاه کلاسیک و نوین در تقابل آشکار هستند، در دیدگاه سنتی دادرس صرفاً زبان گویای قانون است و اصطلاحاً میگویند «قانون جزایی قابل تفسیر نیست» و این نظریه ریشه در اصل مترقی تفکیک قوا دارد که قوهی قضاییه را از دخالت در امر تقنین منع مینماید و هدف از آن نیز جلوگیری از خودسری قضات قید شده است، لیکن در سدهی اخیر در نقطهی مقابل عقیدهای درحالرشد است که دادرس کیفری در توصیف پدیدهی مجرمانه دارای نقشی فعال، پویا و هدایتگر است، رویهی قضایی در حقوق کیفری ایران پرچمدار حرکت اخیرالذکراست، به صورتی که در برخورد با اشکال نوظهور پدیدههای مجرمانه با ارائهی توصیفهای نو از قوانین با قدمت کهن راه را برای تجدیدنظر در قوانین هموار نمودهاند. این امر در فضای حکمرانی امکان اجرای عدالت را فراهم آورده است؛ زیرا تصلب در قوانین وجود ندارد.
کلیدواژهها [English]