حدود و ثغور تبعیت از حاکم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران

2 دانشیار، گروه مذاهب فقهی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران

10.22034/sm.2021.89857.1241

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی حدود و ثغور تبعیت از حاکم در فقه امامیه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که در فقه امامیه، اطاعت از حاکم واجد شرایط که حق امر و نهی دارد، لازم شمرده شده و خروج علیه حاکم را جائز ندانسته‌اند. اطاعت از حاکمِ فاقد شرایط «اطاعت از طاغوت» است. از این‌رو در فلسفه سیاسی، شخص فاقد صلاحیت، حتی با رضایت مردم نیز نمی‌تواند در رأس قدرت باقی بماند. چرا که در فرهنگ اسلامی، چنین فردی مصداق «طاغوت» است که نه حقی در اعمال ولایت بر مردم دارد و نه مردم مُجاز به اطاعت از او هستند و عدم شایستگی چنین حاکمی برای احراز حکومت و اجرای عدالت سبب می‌شود که حق حاکمیت و ولایت، از حاکم سلب شده و حق تصرّف در شئون جامعه را نداشته باشد و طبعاً اطاعت از او نیز واجب نخواهد بود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Parameters of Adherence to the Ruler in Imamiah (Ja’fari) Jurisprudence

نویسندگان [English]

  • Mohammadreza Bagheri 1
  • Sayyed Abolhasan Navvab 2
1 1. PhD. Student in Comparative Studies of Islamic Religions, University of Religions and Denominations, Qom, Iran
2 Assosiate Professor, University of Religions and Denominations, Qom, Iran
چکیده [English]

The purpose of the present study is to explore the parameters of adherence to the ruler in Imamiah (Ja’fari) jurisprudence. The method of study is descriptive analysis and the results showed that in Imamiah jurisprudence, adherence to a qualified ruler who has the right to enjoin and forbid others is considered necessary, and thus disobedience to him is not allowed. Adherence to a disqualified ruler is regarded as “obedience to Taghut or Satan”; therefore, a disqualified person cannot remain in power even by common consent because in Islamic culture he is considered as a representative of “Taghut”. Neither he has the right to rule over people nor are people permitted to obey him. The incompetence of such a ruler to govern people and implement justice nullifies his right of guardianship and governance so he has no right of governorship in social affairs and hence it is not obligatory to obey him.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Islamic Ruler
  • Imamiah (Ja’fari) Jurisprudence
  • Political Jurisprudence
قرآن کریم.
نهج‌البلاغه.
انصاری، مرتضی (1415ق). المکاسب. قم: کنگره جهانی شیخ اعظم، ج3.
بحرانى، هاشم (1415ق). تفسیر البرهان. قم: مؤسسة البعثه، ج1.
بیهقی (بی‌تا). السنن الکبری. بی‌جا: دارالکتب العلمیه، ج4.
جوادى آملى، عبدالله (1378).ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت.قم: مرکز نشر اسراء.
زمخشرى (1415ق). الکشاف عن غوامض التنزیل. قم: نشر البلاغه، ج1.
سیوطى، جلال‌الدین (بی‌تا‏). الدر المنثور. بیروت: دارالمعرفه، ج2.
شیخ مفید (بی‌تا). المجالس. بی‌جا: بی‌نا.
صدوق، کمال‌الدین (بی‌تا). ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. تحقیق على‌اکبر غفارى. قم: مؤسسة النشر الاسلامى، ج2.
طباطبائى، محمدحسین (1412ق). المیزان. قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ پنجم، ج4.
طبرسى، فضل بن حسن (1403ق). مجمع‌البیان. قم: مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، ج2.
قانون اساسی.
کلینی، یعقوب (1381). اصول کافى. ترجمه حجت الله کوه‏کمره‏اى. تهران: المکتبة الاسلامیه، ج1.
مجلسی، محمد‎باقر (1403ق). بحارالانوار. بیروت: دار احیاء تراث العربی، چاپ دوم، ج43، 71.
محمدی ری شهری، محمد (بی‌تا).میزان الحکمه.قم: دارالحدیث، ج5، ص241.
نووی (1419ق). شرح صحیح مسلم. بیروت: دار الفکر، ج12.
هندى، علاءالدین (1413ق). کنز العمال. بیروت: مؤسسه الرساله، ج‏5.