هدف پژوهش حاضر بررسی و ارائه الگویی برای رفع بحرانهای موجود ایران (مانند بحران محیط زیست، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و غیره) بود. مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر نشان داد که الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت کشور ایران، یک الگوی انتزاعی بوده که قابلیت عملیاتی شدن و حل بحرانها را ندارد. برای عملیاتی شدن این الگو نیاز به رویکرد کالیبراسیون استراتژیک است. در این رویکرد با توجه به دو اصل تمامیت و تغییر، در دو محور تشخیص و حل مسئله، الگوی پیشرفت با محوریت یک مسئله مشخص کالیبره میشود. همچنین در این پژوهش مشخص شد که چگونه در یک نگاه پدیدارشناسانه به مسئله صنعتی شدن، این مسئله در یک دور هرمنوتیک، در چارچوب سیستم اقتصاد سیاسی در ایران و جهان تعیّن مییابد.
پیوزی، مایکل (1390). یورگن هابرماس. ترجمه احمد تدین. تهران: هرمس.
جبارنژاد، محسن؛ لکزایی، شریف (1397). رابطه دین و سیاست در نگاه تطبیقی به آرای ملاصدرا و هگل. سیاست متعالیه، سال ششم، شماره 23: ص 174-192.
قزلسفلی، محمدتقی (1397). مؤلفههای حکمرانی عادلانه در چارچوب نظریه زیست جهان. سیاست متعالیه، سال ششم، شماره 22: ص 113-130.
معرفی محمدی، عبدالحمید (1396). تعارض سیاستهای رشد و بازتوزیع در اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران. پژوهشنامه علوم سیاسی، دوره 12، شماره 4: صفحه 165-202.
ملکی، علی (1397). مبانی مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران: تعدد تفسیرها؛ چالشها و راهکارها. سیاست متعالیه، سال ششم، شماره 21: ص 77-94.
هراتی، محمدجواد؛ مهدیزاده، روح الله (1397). آزمونپذیری نظریه دولت رانتیر در انقلابهای جهان اسلام (مطالعه موردی ایران و مصر). پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، سال 8، شماره 2: ص80-49.