نوشتهی حاضر از طریق سنجش نسبت میان "عدالت سیاسی" و "آزادی سیاسی" با تاکید بر قرآن کریم، به دنبال شفاف سازی هر دو مفهوم برآمده است تا ضمن بررسی انواع نسبت و روابط قابل تصور مانند: تباین و گسست، تساوی، عموم وخصوص منوجه و عموم و خصوص مطلق، بر این امر تاکید کند که با توجه به رابطهی اخیر، هرگونه عدالتی، آزادی را درون خود دارد؛ زیرا عدالت به معنای احقاق حقوق مردم است و آزادی یکی از مصداقهای روشن آن محسوب میشود. لذا همانگونه که بعضی از مصادیق آزادی، عدالتاند (مانند آزادی انتخاب)؛ بعضی از آزادیها نیز (مانند آزادی هرج و مرج) به عدالت نمیانجامند. با تبیین این روابط، فرضیهی مورد تاکید این است که با توجه به معنای محوری احقاق حقوق مردم در عدالت سیاسی و آزادی، مقیدبودن آزادی به عدالت و رابطهی تعاملیای که میان این مفهوم وجود دارد، این امکان را فراهم می آورد که عدالت سیاسی بسترساز حضور آزادی سیاسی در جامعه باشد.